love
متن نویسه...بهترین ترانه رو من از چشمای تو می سازم... تو قمار زندگیمون تو نباشی من میبازم... با تو من مالک دنیام... بی خیال غربت غم بی خیال نور فردام...
تو آن فرشته ای که وقتی در فصل بهار راه می روی برگ درختان انتظار پائیز را می کشند تا جای پاهایت را بوسه بزنند...
..
کاش می شد قلب ما از یاس بود تک تک گلبرگ آن احساس بود پاک و سبز و ساده و بی ادعا
کاش می شد بهتر از الماس بود
کاش می شد عشق را تفسیر کرد عاشقی را با محبت سیرکرد
. می دونست دلم اسیره ولی رفت . می دونست گریم میگیره ولی رفت . می دونست تنهایی سخته می دونست
می تونست باهام بمونه نتونست . می دونست دلم شکسته ولی رفت . غم اون توو دل نشسته ولی رفت
حق داری دلگیر شوی !
وقتی پاسخی از من نمی رسد.
مرا ببخش ای دوست گاهی زندگی سخت می شود...
آنروز هوا هوای بی صبری شد .
خورشید اسیر ظلمت جبری شد
روزی که دلم هوای باریدن داشت
تا آه کشیدم آسمان ابری شد
تو به پاکی عقیقی . مثل دریاها عمیقی
مثل گریه مرحم زخم
مثل تنهایی رفیقی
در پاسخ نامه ام گل یخ دادی
هربار مرا وعده دوزخ دادی
یک بار برو کلاس خیاطی عشق
شاید که خدا کرد و به ما نخ دادی